پایان هفته نهم و دهم
سلام کوچولوی ناز من ببخشید که دیر اومدم راستش حالم زیاد خوب نیست هفتم مرداد ماه روز عید فطر به همراه خانواده من به سمت مشهد راه افتادیم جاده خیلی شلوغ بود ولی خداروشکر من اصلا اذیت نشدم . برای نهار رفتیم قدمگاه نیشابور خیییییلی خوش گذشت مامان جون من مثل همیشه یه نهار خوشمزه درست کرد و همه با هم نوش جان کردیم تقریبا ساعت 6:5 غروب به مشهد رسیدیم دلمون میخواست تا اذان به حرم برسیم و نمازو جماعت بخونیم ولی بیشتر از دو ساعت تو ترافیک بودیم و به نماز جماعت نرسیدیم همه رفتیم زیارت کردیم و چون خیلی خسته بودیم زود برگشتیم تا استراحت کنیم یه شام سبک خوردیم و خوابیدیم صبح دوباره همگی رفتیم بازار و مامانی من یه لباس برا شما خریده بود که خاله ...